استاد ماهر (دکتر قلب من) [فصل دوم] P{۵۶}

شوگا:/
امروز روز خاکسپاری جین بود و همه ما ناراحت بودیم .. نباید این اتفاق میوفتاد .. اون بخاطر اینکه ما در امان باشیم خودشو تسلیم کرد ..
هنوز مراسم شروع نشده بود که گوشیم زنگ خورد:
بله؟
میونگ(یکی از بادیگاردای جین):قربان ..
شوگا:چیشده؟
میونگ: قربان این زنه خیلی رو اعصاب شده ، مث دیوونه ها رفتار میکنه ‌‌..
شوگا:نمیتونی چند ساعت ساکتش کنی؟
میونگ: هر کاری میکنیم ساکت نمیشه ..
شوگا:هوفففف الان میام ..
رفت پیش نامجون:
نامجون؟
نامی: هوم؟*گریه*
شوگا:سارا داره مسخره بازی در میاره من میرم ببینم چشه ..
نامی: میخوای منم بیام؟
شوگا: نه تو بمون من میرم
نامی: اوکی
داشتم میرفتم که جینهو اومد:
کجا میری؟
شوگا: یع مشکلی پیش اومده میرم حلش کنم
جینهو: زود بیا .
شوگا:اوکی
...
...
شوگا:کوش؟
میونگ: اوناهاش هی دیوونه بازی در میاره ..
شوگا:شما نمیتونین از پس یه زن بر بیایید؟
*نگاهش کرد*
میونگ سرشو انداخت پائین
شوگا رفت پیش سارا:
دای چه غلطی میکنی؟
سارا:میکشم همتونو میکشممم*جیغ*همتون عین همید ، عوتون عوضی هستید ‌..
شوگا:بفهم داری چی میگی، بهترین دوست ما الان بخاطر تو رفته زیر خاک*بغض*تازه طلبکارم هستی؟
سارا:اون حقش بود ، بهتر که مرد ، راحت شدیم از دستش ..
شوگا خیلی عصبی شد اسلحه شو دراورد و پشت سر هم تیر میزد به سارا..  اونو کشت ، الان دیگه براش مهم نود که چقدر آدم میکشه ، فقط میکشه تا خلاص بشه ، بتونه فراموش کنه ، ما این اتفاق هرگز فراموش نمیکرد ..
شوگا:خودت خواستی با خونی که تو صورتش پاشیده بود رفت بیرون
میونگ: قربان ..
شوگا:دیگه مرده کاری ندارین میتونین برین ..
...
...
مراسم تموم شده بود ، هيچکس نمیتونست باور کنه بهترین دوستشون دیگه نیست ، کسی که همیشه مراقبشون بود الان دیگه زیر خاکه ..
جینهو با بچش نشسته بود کنار قبر ، هانا همینطور گریه میکرد و اعضا سعی داشتن ارومش کنن .. ولی فایده ای نداشت ..
هانا اوند پیش جینهو:
میشه چند دقیقه بچه رو به من بدی؟
جینهو: چ..چرا؟
هانا*گریه*:لطفا ..
جینهو بچه رو داد به هانا ، هانا نشست کنار قبر و داشت صحبت میکرد:
میبینی؟تو بخاطر یه بچه خودتو کشتی .. بخاطر کسی که هققققق .. ولی ولی اون باید بمیره ..
دیدگاه ها (۶۱)

استاد ماهر (دکتر قلب من) [فصل دوم] P{۵۷}

1402/1/17

۱۴۰۲/۱/۱۴

استاد ماهر (دکتر قلب من) [فصل دوم] P{۵۵}

پارت ۲۲بچه ها بشدت گشادیم میاد شرمندهته. خیلی خب بیا کادوتو ...

پارت ۳ویو نامجون جذاب خودمون:بعد از ایکه کلی کتکش زدم با صدا...

جیمین فیک زندگی پارت ۲۶#

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط